Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «طرفداری»
2024-04-28@18:39:42 GMT

«دستِ خدا»، یک فریب مقدس!

تاریخ انتشار: ۲۷ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۷۶۶۴۱۲

«دستِ خدا»، یک فریب مقدس!

- افتخار می‌کنم شاهد آن لحظه تاریخی بودم و‌ خوشحالم زمانیکه مارادونا توپ را در اختیار گرفت، برای خطا سوت را به صدا در نیاوردم. 

باید رازی را با شما در میان بگذارم، وقتیکه انگلیس بازی را ۲-۱ کرد، واقعاً امیدوار بودم گل تساوی بخش را هم بدست آورند. نه به این دلیل که ترجیح می‌دادم انگلیس به پیروزی دست یابد، بلکه به این دلیل که ۳۰ دقیقه دیگر بازی ادامه پیدا می کرد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حقیقت این است که نمی‌خواستم بازی تمام شود.

اختصاصی طرفداری | هدیه خداوند فاصله زیادی نداشت، از شوک مهاجرت یورگن کلوپ از فوتبال انگلیس در پایان فصل تا حذف دردناک تیم ملی ایران و ضربه علیرضا جهانبخش با چشمانی ازحدقه‌درآمده که شلیک توپ را دنبال می‌کرد. برخورد به تیر دروازه که میلیمتری عرض دروازه را طی کرد و فریاد افسوس او و احتمالاً خیلی‌ها را در آورد! و سپس ناگهان طرح جدید و مفتضحانه کارت آبی از راه رسید!

از آن مواقعی که عطای همه چیز را به لقایش می‌بخشی و سعی می‌کنی نشان دهی فوتبال که سهل است، اصلاً هیچ‌چیزی اهمیت ندارد. سعی می‌کنی خودت را دور بزنی و دور! و فکر کنی فوتبال فقط نتیجه بازی و شکست و پیروزی نیست. در این شرایط همیشه از پادزهر فوتبال برای زهر کوفتی آن استفاده کرده‌ام! به کتاب‌ها و خاطرات و داستان‌های تمام‌نشدنی فوتبالی پناه برده‌ام تا شاید مرهمی بر زخم‌هایم داشته باشم.

٩٩٪؜ آنچه ما خود را برای آن به در و دیوار می‌کوبیم دائماً با شکست همراه است. به غیر از تعداد قلیلی، همه تیم‌های موردعلاقه من و شما، هر فصل را دست خالی‌تر از همیشه سپری می‌کنند و ما شیفتگان بار دیگر بعد از نفس عمیقی در تابستان بار دیگر باز می‌گردیم تا شاید معجزه‌ای در راه باشد. شاید روزی دُهل عروسی در کوچه من و شما کوبیده شود، شاید، فقط شاید…

فرقی هم نمی‌کند، باز هم با نفسی عمیق در تابستان بار دیگر برای فصل بعد از آن با امید باز می‌گردیم.

اگرچه با فاصله تورنمنت‌ها، باخت در دیدارهای بین‌المللی و آن هم در مرحله نیمه‌نهایی، اساساً درد دیگری دارد که به‌سادگی یقه‌ات را رها نمی‌کند!

هر چه این و اون بیان و بگن؛ «تیم خوب نبود و ما استحقاق پیروزی نداشتیم»

این گونه جملات را بعد از باخت فوتبالی، همیشه کاردی در قلب علاقه‌مند فوتبال به‌حساب می‌آورم!

بماند، در این تصفیه «روح فوتبالی» به مصاحبه ناخوانده‌ای برخورد کردم که مرا با خود برد. خیلی پیش‌ازاین آماده شده بود. به قولی زیر خاکی است و حیفم آمد با یکدیگر، سفر کوتاهی در جاده‌های خاکی نداشته باشیم.

امیرحسین صدر

نهم فوریه ٢٠٢٤

مردان نقش اول داستان امروز،
میشناسیدشان؟ 

در تابستان ١٩٨٦ کجا بودید؟ و چه می‌کردید؟

احتمالاً خیلی‌ها هنوز تن خود را به اقیانوس پر آشوب و پر تلاطم زندگی نسپارده بودند، ولی آن‌هایی که کمی زودتر دست‌وپا زدن در این دریای طوفانی را آموخته بودند، ممکن نیست فراموش کرده باشند.

تمامی کسانی که سنی از آن‌ها گذشته کاملاً به یاد دارند، با کی، کجا، و در چه حال و روزی شاهد به‌آتش‌کشیدن چمن سبز آزتک مکزیک در جام جهانی در ٢٢ جون ١٩٨٦ بودند. جام و روزی که دیگو مارادونا با نمایش‌های طلسم‌کننده و مبهوت‌کننده خود مخاطبان فوتبال جهان را مجذوب خود کرد. آن‌قدر خوب بود که یک‌تنه آرژانتین را بر قله فوتبال جهان نشاند.

مرزی برای توانایی‌های بی‌مانند او وجود نداشت. دریبل، دید و قدرت بدنی و عشق و قریحه ال دیگو با اراده و میل و خواست سیری‌ناپذیر و بی‌پایان برای کسب موفقیت و پیروزی، آن هم به هر قیمت، مطابقت و هماهنگی بی‌نظیری داشت. به‌راستی مخلوط سحرانگیزی بود. هیچ‌کس و هیچ‌چیز جلودارش نبود. باید به آرزویش می‌رسید و رسید. تحسین و تمجید از او ابدی ماند و همیشگی!

در آن تورنمنت معروف دیه گو قبل از به ثمر رساندن یکی از بهترین گل‌های انفرادی تمام دوران ها و بهترین گل قرن بیستم، یکی از بحث‌برانگیزترین گل‌های تاریخ فوتبال را به ثمر رساند، گلی فریبنده که به «دست خدا» معروف شد.

اما بازیکنان و هواداران انگلیس تنها کسانی نبودند که در آن روز فریب خوردند، علی بن ناصر، داور تونسی علی‌رغم اعتراض شدید مردان سه شیرها، گل را پذیرفت. سی و شش سال بعد، در سال ٢٠٢٢، ناصر توپ نمادینی را که آرژانتین و مارادونا با آن هر دو گل خود را به ثمر رساندند را به حراج گذاشت. بالاترین پیشنهاد نزدیک به ٢. ٤ میلیون دلار در حراجی "گراهام باد Graham Budd” بود. داور آن مسابقه، علی بن ناصر، صاحب توپ ٣٦ ساله آدیداس بود.

حراجی گراهام باد.
حتی توپ اين بازی می معروف است

بعد از استیو هاچ که با فروش پیراهن مارادونا در آن دیدار پول خوبی به جیب زد، بن ناصر اظهار کرد؛ احساس می‌کنم زمان مناسبی برای به اشتراک گذاشتن این توپ با بقیه جهان است و ابراز امیدواری کرد؛ خریدار آن، توپ را در معرض دید عموم قرار دهد.

مارادونا به‌عنوان کاپیتان و برنده این نبرد پر بیننده و تاریخی حق آن را داشت توپ را به‌عنوان یادگاری از داور بگیرد، اما بن ناصر در همان لحظه مصمم بود توپ را برای خود نگاه دارد:

فیفا در مورد توپ مسابقه دستورات بسیار سختی به داوران داده بود. داور موظف بود توپ را در اختیار خود داشته باشد. بعد از بازی از دستیارانم تقاضا کردم آن را برای من امضا کنند تا بتوانم آن را به‌عنوان یادگاری نگه دارم. نشان افتخاری از اوج کار من به‌حساب می‌آمد. آن را به مدت ۳۶ سال و ۴ ماه نگه داشتم، ولی مطمئن باشید، حتی اگر مارادونا هم تقاضا کرده بود، همان‌طور که فیفا به من دستور داده بود توپ را حفظ می‌کردم و به او نمی‌دادم.

در آن دیدار به‌یادماندنی از توپ معروف طراحی شده آدیداس "آزتکا" استفاده شد. هر گلی که با این توپ در این بازی مطلقاً تاریخی که حکایت‌های بی‌شماری دارد، به ثمر رسید، به‌عنوان لحظات تعیین‌کننده‌ای در تاریخ جام جهانی فوتبال و اسطوره این نبرد بعد از جنگ معروف فالکند میان آرژانتین و انگلستان، ثبت شده است.

اولین آن گل «دست خدا» بود. دومی شامل دریبل مسحورکننده‌ای بود که مارادونا پنج بازیکن انگلستان را پشت سر گذاشت. حتی گل تسلی‌بخش و به‌ظاهر بی‌اهمیت انگلیس که توسط گری لینکر به ثمر رسید در نهایت تعیین کننده بود؛ کفش طلای رقابت‌ها پیش از مارادونا به لینکر تعلق گرفت.

در اوت ٢٠١٥، مارادونا از بن ناصر در خانه‌اش در تونس بازدید کرد و در کتاب خود، تحت عنوان «Touched By God: How We Won the Mexico '86 World Cup, چگونه جام جهانی ٨٦ مکزیک را فتح کردیم»، فاش کرد؛ از داور بازی خواسته بود عکسی که او پیش از بازی توپ را در دست دارد و دو کاپیتان تیم، شیلتون و مارادونا با یکدیگر دست می‌دهند را امضا کند. عکسی که مارادونا تا پیش از مرگ در اتاق شخصی جوایز خود از ان نگهداری می‌کرد.

پیتر شیلتون- دیگو مارادونا و آقای علی بن ناصر، داور سیاه پوش

بن ناصر در مورد بحث‌برانگیزترین گل تاریخ، مدعی است؛ زمانی که مارادونا با دست خود توپ را وارد دروازه انگلستان کرد مسئولیت ان را مطابق قوانین، به خط‌نگهدار خود، بوگدان دوتچف بلغاری واگذار کرده است:

دستور فیفا قبل از مسابقات این بود که اگر اتفاقی را به وضوح ندیدید، اگر دستیار شما موقعیت بهتری داشت، نظر او را بپرسید. من ضربه دست را ندیدم ولی در حین بازگشت به سوی مرکز زمین، تمام مدت به دستیارم نگاه می کردم. در حالیکه دید بهتری از من داشت ولی هیچ واکنشی نشان نداد. 

دوچف خط‌نگه‌دار بلغاری در سال ٢٠١٧ درگذشت؛ اما دیدگاهی کاملاً متفاوت در سال ٢٠١٣ از این حادثه در اختیار رسانه‌های بلغاری گذاشت.

شبح این مسابقه احتمالاً مرا تا گور تعقیب خواهد کرد. در آن دوران داوری متفاوت بود، قوانین متفاوت بود. خط‌نگه‌داران قدرت امروزه را برای پذیرش یا رد گل نداشتند. من حق نداشتم روی تصمیم داور وسط تأثیر بگذارم. تمام قدرت زمین در دستان داور اصلی متمرکز بود. بن ناصر فقط زبان فرانسوی می‌دانست و من فقط آلمانی و اسپانیایی صحبت می‌کردم. به‌محض اینکه او اشاره کرد؛ همه چیز خوب است، چه کاری از من ساخته بود؟ وقتی که او با پشت شروع به حرکت به مرکز زمین کرد، من نیز به آن سو دویدم.

هرگز این فرصت میسر نشد که مارادونا و بن ناصر با توپی که خالق یکی از تاریخی‌ترین رویدادهای ورزشی جهان بود بار دیگر در کنار هم قرار گیرند، اما ناصر سرشار از تحسین بزرگ‌مرد کوچک آرژانتینی است.

او یک پیراهن امضا شده آرژانتین را با این جمله به من هدیه داد؛ 

"به علی، دوست ابدی من 'Para Ali Mi Amigo Eterna (To Ali, my eternal friend)', شما این نابغه را در زمین می‌بینید، اما او یک انسان کاملاً متفاوت در خارج از آن است. بسیار متواضع، فردی خونگرم که حامی مردم فقیر بود و به کشورش عشق می‌ورزید."

 این پول پاداش افتخار دوران حرفه‌ای من به‌عنوان داور است. حالا مطمئنم خانواده‌ام بعد از من زندگی آسوده‌ای خواهند داشت و دراین‌بین کارهای خیریه زیادی با آن انجام خواهم داد. پس از سال‌ها داوری، این هدیه‌ای است از خداوند به من!

شاید همه ما بعد از این همه سال، مانند مارادونا و علی بن ناصر باور کرده‌ایم همه داستان «یک فریب مقدس» بوده است!

بن ناصر با لباس مارادونا مصاحبه بن ناصر با مجله فور فور تو

آنچه در این مصاحبه نمایان است و پیش از این هم به آن اشاره شد عدم پذیرش بن ناصر برای گل «دست خدای» مارادونا است. او هیچ تقصیری را برای اتفاق رخ داده برعهده نمی‌گیرد!

خودتان بخوانید؛

شما هرگز قبل از سال ١٩٨٦ در مسابقات جام جهانی داوری نداشتید، اما فاقد تجربه هم نبودید؟

از سال ١٩٧٥ داور بین المللی بودم و تا سال ١٩٩٥ به کارم ادامه دادم. قبل از انتخاب برای جام جهانی ٨٦، چندین فینال را در قاره آفریقا قضاوت کردم و در دیدارهای مختلف سه جام ملت های آفریقا سوت زدم. همچنین در دو جام جهانی جوانان، اولی در تونس در سال ١٩٧٧ و دومی در اتحاد جماهیر شوروی در سال ١٩٨٥، که طی آن به عنوان بهترین داور مسابقات انتخاب شدم. در سال ١٩٨٦، زمانی که برای جام جهانی به مکزیک رفتم، در میان بهترین داوران فیفا جای داشتم.

چه احساسی از انتخاب برای جام جهانی مکزیک داشتید؟

انتخاب شدن و رسیدن به آن سطح رضایت فوق العاده و زیادی ایجاد می کند. اما بزرگترین افتخار هنوز در راه بود، انتخاب شدن برای رویارویی یک چهارم نهایی بین انگلیس و آرژانتین در ورزشگاه آزتک، 

زمانی که انگلستان در سال ١٩٦٦ میزبان جام جهانی بود، اولین بازی خودم را به عنوان داور بر عهده داشتم. آن تورنمنت را در تلویزیون تونس دنبال کردم.

در آن زمان نیز مسابقه سختی بین آرژانتینی ها و انگلیسی ها جریان گرفت، دیداری آتشین با تصمیمات سخت و دشوار برای داور. در آن زمان جوان بودم اما آن مسابقه اثر زیادی روی من گذاشت. بیست سال بعد، قضاوت بازی بین این دو ملت بزرگ فوتبال به عهده من بود. با جریان دیدار ٦٦ و بعد از درگیری فالکلند اهمیت این دیدار انکارناپذیر بود.

شرایط قبل از بازی چطور بود؟

آخرین دیدار مرحله یک‌چهارم نهایی بود. سه تیم اروپایی پیش از این دیدار به نیمه نهایی راه یافته بودند؛ فرانسه، بلژیک و آلمان غربی. رقابت بین دو قاره اروپا و آمریکای جنوبی بسیار شدید بود. اروپا رویای حضور چهار تیم در مرحله نیمه نهایی را داشت و آرژانتینی‌ها می خواستند از حیثیت آمریکای لاتین دفاع کنند. با توجه به تفاوت ساعت با اروپا، شروع بازی برای ساعت ١٢ شب برنامه ریزی شده بود. ورزشگاه پر از ١٢٠ هزار هوادار بود و تمام تلویزیون‌های دنیا برای پخش زنده بازی حضور داشتند.

بازی در ٤٥ دقیقه اول صفر صفر به پایان رسید، نیمه اول چگونه گذشت؟

همه چیز خوب پیش رفت و خیالم راحت بود. دو دستیار من یک داور بلغاری بود و دیگری از کاستاریکا. و داور چهارم از مالی. هیچیک چیزی برای گزارش در نیمه اول نداشتند. سعی کردم تا جایی که ممکن است اجازه بدهم بازی پیش برود و سوت اضافی نزنم. از نظر داوری همه چیز عالی پیش رفت.

در اوایل نیمه دوم، مارادونا گل بدنام «دست خدا» را به ثمر رساند. چه خاطره‌ای از آن لحظه دارید؟

توپ در هوا به سمت مارادونا در داخل محوطه جریمه رفت، آفساید نبود برای اینکه توپ از سوی بازیکن انگلیس، استیو هاج به سوی دروازه‌بان رفته بود. مارادونا و پیتر شیلتون، دروازه بان انگلیس همزمان به سوی توپ پرواز کردند. من روی لبه محوطه ایستاده بودم و نمی‌توانستم مستقیماً توپ را ببینم برای اینکه چند بازیکن جلوی من را گرفته بودند. کمک من، دوچف، دید عالی داشت. دیگو گل زد اما بلافاصله پس از به ثمر رسیدن گل، شک عجیبی داشتم. احساس می‌کردم چیزی در مورد این گل درست نیست.

پس چرا را سوت نزدید؟

توضیح می دهم چرا. در جام جهانی ١٩٨٦ تعداد داوران ٤٢ نفر بود. خلاف امروز، هیچ تفاوتی بین داور اصلی و کمک‌هایش وجود نداشت. قبل از مسابقه، فیفا همه را به مدت سه روز دور هم جمع کرد تا دستورات رسمی و لازمه را به ما بدهد. ضمنا تصمیم گرفتیم چه کسانی داور، کمک داور و داور چهارم باشند. دستورات ما واضح بود: 

اگر کمک در موقعیت بهتری از داور وسط داشت، باید به قضاوت و رای او اعتماد می‌کردید.

 

 

انگلیسی‌ها معترض و دیگوی خوشحال

پس منتظر واکنش دستیارتان بودید؟

دید واضحی نداشتم، بنابراین گل را پذیرفتم و به سمت مرکز رفتم. اما در تمام مدت، یک چشم به دستیارم داشتم. منتظر ماندم تا دلیلی برای مردود شمردن گل به من بدهد، اما او چیزی نگفت. هنوز شک داشتم ولی برای اجرای دستورات فیفا، مجبور شدم گل را بپذیرم.

واکنش بازیکنان انگلیس باعث تشدید این تردیدها شد؟

تری فنویک، به خصوص از این موضوع بسیار ناراحت بود. او با فریاد «هندبال» به سمت من آمد و هر دو دستش را به هوا می کوبید، اما دیگر نمی‌توانستم تصمیمم را تغییر دهم. فقط به او گفتم روی بازی تمرکز کند. البته مجبور نبودم زیاد با بازیکنان بحث کنم. باید تاکید کنم انگلیسی‌ها در آن روز چقدر منصفانه عمل کردند. در پایان بازی، بابی رابسون مربی انگلیس به من گفت؛ کارم را خوب انجام داده‌ام، اما دستیارم را مقصر اصلی می‌دانست!

تنها چهار دقیقه پس از «دست خدا»، مارادونا یک گل فردی شگفت‌انگیز به ثمر رساند، «گل قرن»، چه چیزی از آن به یاد دارید؟

افتخار می‌کنم شاهد آن لحظه تاریخی بودم و‌ خوشحالم زمانیکه مارادونا توپ را در اختیار گرفت، برای خطا سوت را به صدا در نیاوردم. 

باید رازی را با شما در میان بگذارم، وقتیکه انگلیس بازی را ۲-۱ کرد، واقعاً امیدوار بودم گل تساوی بخش را هم بدست آورند. نه به این دلیل که ترجیح می‌دادم انگلیس به پیروزی دست یابد، بلکه به این دلیل که ۳۰ دقیقه دیگر بازی ادامه پیدا می کرد. حقیقت این است که نمی‌خواستم بازی تمام شود.

بعد از سوت پایان بازی با مارادونا صحبت کردی؟

قطعا نه. به محض به صدا درآمدن سوت، تیم امنیتی وارد زمین شد تا داوران را تا رختکن بدرقه کند. من با هیچ یک از بازیکنان صحبت نکردم.

بعد از آن مسابقه چه اتفاقی افتاد؟ آیا فیفا در مورد حادثه و گل مارادونا با شما صحبت کرد؟

یک روز بعد از هر مسابقه، جلسه ای با فیفا برگزار می شد تا توضیحاتی برای رسانه ها ارائه شود. ما در مورد بازی صحبت کردیم اما هیچ کس سوالی در مورد گل دست مارادونا مطرح نکرد. دوربین‌های بسیار کمتری نسبت به امروز وجود داشت و حتی با بررسی تصاویر، مطمئن نبودیم. در نهایت یکی از نمایندگان فیفا که پشت دروازه انگلیس بود، کاملا متقاعد بود؛ مارادونا با دست خود گلزنی کرده است. او آن را به وضوح دیده بود و شکی نداشت. 

به جز او، شیلتون و فنویک، هیچ کس صد در صد مطمئن نبود. طبیعتا خود مارادونا هم می‌دانست، اما هنوز چیزی در این باره نمی‌گفت.

وقتی که بالاخره تصاویری از از گل «دست خدا» دیدید، واکنش شما چه بود؟

غیرممکن بود چیزی را در مورد آنچه اتفاق افتاده بود تغییر داد، به خودم می گفتم؛ اشتباهات داوری بخشی از فوتبال است. می‌دانستم که در طول بازی کارم را خوب انجام داده‌ام، زیرا ناظر ایرلندی فیفا در آن روز، نمره ٩،٤ را از ١٠ به عملکرد من داده بود. از دقیقه اول تا آخرین دقیقه، هیچ اشتباهی در قضاوت های خودم نداشتم. هندبال مارادونا باید توسط کمک من گزارش می شد! منتظرش بودم اما او چیزی نگفت!

دست نوشته خدا!؟ 

تاکنون چند بار در مورد آن از شما سوال شده است؟

همیشه، هر جایی که می‌روم. با این حال، مردم فقط درباره «دست خدا» سوال نمی کنند. خیلی از آن‌ها در مورد گل دوم مارادونا صحبت می کنند. به نوعی، بخشی از اسطوره آن مسابقه تاریخی هستم و به این افتخار می کنم.

آن روز چه تاثیری بر روی کار داوری شما داشت؟

تا سال ٩٥ قضاوت را ادامه دادم تا اینکه به دلیل محدودیت سنی مجبور شدم تا کارم را متوقف کنم. طبق مقررات فیفا برای قضاوت در ایتالیا ٩٠ خیلی مسن بودم. ٤٦ ساله بودم و دیگر اجازه نداشتم در جام جهانی داوری کنم. بعد از آن هرگز مارادونا را در زمین فوتبال ملاقات نکردم.

آیا حقیقت دارد مارادونا یک بار در تونس از شما دیدن کرده است؟

درست است. در سال ٢٠١٥، دیگو با همسرش به خانه من آمد. او برای یک آگهی تجاری به دبی می رفت و میانه راه برای دیدن من به تونس آمد. فقط در مورد مسابقه انگلیس و آرژانتین صحبت کردیم، او به اسپانیایی صحبت می کرد و من به زبان فرانسوی، به همراه یک مترجم در کنارمان. چند عکس با هم گرفتیم و او یک پیراهن امضا شده به من هدیه داد. عصر خوبی داشتیم. مارادونا آدم تاثیرگذاری بود.

حتم دارم بار دیگر و به بهانه‌های دیگر باز هم از این دیدار و قصه‌های آن داستان‌های بسیاری خواهیم شنید!

 دیداری تنیده شده به تاریخ طولانی فوتبال و نبردهای دو ملیت فوتبالی که هر بار بدجوری در زمین فوتبال به جان هم می‌افتند!

راستی نگفتید در تابستان ١٩٨٦ جایی‌که دیگو مارادونا آزتک و قلب تمامی مردمان بریتانیا را به آتش کشید با چه کسی، كجا، و در چه حال و روزی شاهد این تزویر بی‌آلایش، فریب مقدسانه و زیباترین گل تاریخ بوده اید؟

بله اولین روز تابستان 1365 روزهای جنگ. فوتبال زیر بمباران. نیمه‌های شب در تهران. آتش در مهران. جنگ ما، و جنگ آنها...

از دست ندهید ????????????????????????

کیلیان ام باپه در یک‌قدمی رئال مادرید مورینیو: نگذاشتند منچستریونایتد را پاک‌سازی کنم وضعیت تلخ و عجیب سرمربی باتجربه؛ بیماری در سایه اخراج حمله کنعانی زادگان به یک هوادار پس از شنیدن شعار علیه خودش / فیلم گل دیدنی بازیکن آلومینیوم به پرسپولیس روی اشتباه بیرانوند / فیلم

منبع: طرفداری

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۷۶۶۴۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شاید لورکوزن به لطف داور بی‌شکست ماند!

به گزارش "ورزش سه"، دیشب اشتوتگارت چیزی تا رسیدن به پیروزی برابر قهرمان آلمان فاصله نداشت ولی تیم ژابی آلونسو انگار از دقیقه 90 تغییر شکل می‌دهد. بایر بار دیگر توانست بازی باخته را برگرداند و با گل دقیقه 96 از یک شکست مسلم فرار کرد و تیم سوم جدول را از سه امتیاز محروم کرد.

گل اندریخ البته مشکوک بود و در پایان بازی سباستین هونس، مربی اشتوتگارت، شدیدا معترض بود. مربی اشتوتگارت به دقایق تلف شده بازی نیز اعتراض داشت.

سباستین هونس در اسکای به تمجید از تیمش پرداخت و درحالی‌که از داوری آزرده‌خاطر بود گفت: «متاسفانه در زمین فقط بازیکنان دو تیم واقعا خوب بودند.»

پنج دقیقه وقت اضافه پس از نیمه دوم هیجان‌انگیز اعلام شد. برای هونس این اولین اشتباه داور، فلیکس زوایر، بود: «گل تساوی در دقیقه ششم وقت اضافه به ثمر رسید. چرا بازی هنوز تمام نشده بود؟ شنیده‌ام که 30 ثانیه در زمان تعویض از دست می‌رود و ما فقط یک تعویض در دقیقه 92 داشتیم.»

این استنزل بود که صحنه تعیین کننده بازی را با خطای خودش خلق کرد. او روی عدلی خطا کرد. هونس از او انتقاد کرد: «حریف واقعاً در آن صحنه خطا را می‌خواست اما باید اعتراف کنم حرکت بازیکن ما هوشمندانه نبود.»

خطا؟ برخورد توپ به دست؟

آنتونی روو با ویکتور بونیفیس وارد دوئل هوایی شد. این بازیکن فرانسوی توسط ستاره نیجریه‌ای بایر از پشت به عقب رانده شد، بنابراین او نتوانست توپ را با سر بزند. هونس با عصبانیت گفت: «به سادگی در آنجا خطا رخ داد.»

اما این همه ماجرا نبود، زیرا توپ در ادامه به دست پیرو هینکاپی برخورد کرد که تبدیل به یک پاس گل برای رابرت اندریخ شد تا نتیجه نهایی 2-2 شود.: «برای من، گل باید مردود می‌شد. حداقل کاری که می‌توان انجام داد این است که به آن نگاه کرد. عدم بررسی VAR در چنین موقعیتی برای من غیر قابل درک است.»

دیگر خبرها

  • سردار آزمون در زمین مارادونا درخشید(عکس)
  • سخنگوی مرکز مبادله ارز و طلای ایران: سکه‌ های حراج شده کاملاً استاندارد بانک مرکزی است/ مراقب فریب سودجویان باشید
  • سخنگوی مرکز مبادله طلا و ارز:سکه‌های حراج شده استاندارد بانک مرکزی هستند/مراقب فریب سودجویان باشید
  • گزارش‌زنده؛ ایران ۲ - تایلند ۰
  • شاید لورکوزن به لطف داور بی‌شکست ماند!
  • بزن بزن جدید در ورزش ایران؛ کتک زدن شدید داور وسط چمن | فیلم
  • به ستوه آمده‌ایم!
  • موسوی: در جام حذفی هر بازی یک فینال است
  • یزدانی: قبل از گل‌های اول پرسپولیس و آلومینیوم خطا رخ داد
  • فامیل مارادونا رکورد باشگاه آمریکایی را شکست!‏